اصطلاحات در علوم اجتماعی

 

 
اصطلاحات
 
      آب وهوا : میا نگین شرایط جوی یک منطقه در چهار فصل سا ل .عواملی مانند:
       درجه ی  حرارت ، تشعشع،فشار جو، باد ، رطوبت وتبخیر،عرض جغرافیا یی ، ارتفاع ، موقعیت
 
مکانی نسبت به دریا ، میزان قابلیت نفوذ خاک وروییدنی ها ( اقلیم ) در چگونگی آب و هوا موثر است .
 
 

آبرفت : به شن و ماسه و گل ولایی که رودها به همراه می برند ، آبرفت می گویند .

 

استان : قسمتی از تقسیمات کشوری که معمولا از چند شهرستان تشکیل یافته وخودقسمتی

از کشور ا ست که در زمان ساسانیان به وجود آمدند .

 

 حاکم استان را استا ندار می گویند .

 

         استوا : دایره ی فرضی است که بر محور چرخش زمین یا محور قطبین زمین عمود ا ست

و این دایره زمین را به دو نیم کره ی شمالی و جنوبی تقسیم می کند .

 
 

افلاک نما : انواع مختلف ابزار و وسایلی را شامل می شود که موقعیت سیارات ، ستارگان ،

خورشید ، زمین و ماه را نمایش می دهد .

 
 

اقیانوس : پهناورترین فرو رفتگی های سطح زمین را که از آب پر شده است اقیانوس

می             نامند که 71 درصد سطح زمین را پوشانیده است که بزرگترین آن اقیا نوس آرام ( کبیر ) است .     

 
 

ایل : به گروهی از مردم که با هم زندگی مشترک دارند ، ایل می گویند .

 
 

     باد : جریان افقی هوا با شدت های متفاوتی از آرام ترین تا شدید ترین آنها که طوفان نام دارد.

 
 

     بازرگانی : به خریدو فروش در داخل یک کشور یا با کشورهای دیگر،بازرگانی می گویند .

 
 

بار : کالایی که از جایی به جای دیگر حمل می شود .

 
 

بندر : محل رفت وآمد  کشتی های بزرگ وکوچک است که در آن جا لنگر می اندازند تا

بار گیری ویا بار خود را تخلیه نمایند .

 

     بین النهر ین : به سرزمینی که میان دو رود دجله وفرات قرار داشت بین النهر ین می گویند .

 

 

   پانتو گراف : دستگاهی است که برای بزرگ ویا کوچک کردن نقشه به طور مکانیکی به کار

    می روداین دستگاه از چهار بازوی یک اندازه که به یکدیگر لولا شده اند تشکیل یافته است .

 
 

   پایتخت : مرکز حکومت هر کشور که در آن شاه یا رییس جمهور و یا هیئت حاکمه ی آن کشور

،درآن جا اقامت داشته باشند واز آن جا به سراسر کشو ر ،حکمرانی نمایند .

 
 

     تپه : قسمت کوچکی ازپوسته ی زمین ، که ارتفاع آن نسبت به زمین های اطراف بیش تر

وبرجسته تر باشد تپه می نامند .

 

 

تراکم جمعیت : میانگین تعداد نفراتی که در یک واحد سطح از یک کشور یا یک منطقه

و مانند آن زندگی می کنند .

 
 

جلگه : به زمین صاف وپهناوری که ارتفاع آن کم ومعمولا" برای کشاورزی مناسب

است ، جلگه می گویند .

 

           جمعیت : به گروهی  از مردم یا حیوانات که در یک منطقه کوچک یا بزرگ در کنار هم زندگی می کنند .

 

       جویبار : به جوی بزرگی که در دشت و صحرا از به هم پیوستن جوی های کوچک تشکیل می شود.

 

 جهت های اصلی : شمال ، جنوب ، مغرب ، مشرق،چهار جهت اصلی هستند .

 

 

جهت های فرعی : به شمال شرقی، شمال غربی ، جنوب شرقی و جنوب غربی می گویند .

 

 

           چراگاه : به زمینی که آب و علف کافی دارد و چهارپایان می توانند درآن بچرخند ، گفته می شود .

 

 

    چشمه : به جایی که آب از زیر زمین یا دل کوه بیرون میاید ، چشمه می گویند .

 
 

دادوستد : مبادله ی کالا با کالا .

 
 

دامنه ی کوه : به زمین های پایین کوه دامنه یا کوهپایه می گویند .

 

 
  دریا : گودال های بسیار بزرگی در روی زمین هستند که از آب پر شده اندو قسمتی از اقیانوس
می باشد .
 
 

دریاچه : گودال تقریبا" بزرگی که از آب پر شده است و از دریا کوچک تر است .

بزرگترین دریاچه ی جهان دریاچه ی خزر است .

 
 

دشت : به زمین های هموار دشت می گویند .

 

       دما : یکی از عوامل موثر در آب و هوا ، که میزان گرما و یا سرما ی هوا را توصیف می کند

و مقدار آن با شیوه ها  و وسایل مختلف اندازه گیری می شود .

 

 

    راه شاهی : طولانی ترین راه در زمان داریوش بود که سارد را به شوش متصل می کرد .

 
 

       راهنمای نقشه : روی هر نقشه ، علامت هایی وجود دارد ، این علامت ها رادرکنار نقشه به

وسیله ی راهنما نشان می دهند .

 
 

      رشته کوه : به کوه هایی که مانند زنجیر به یکدیگر متصل شده اند ، رشته کوه می گو یند .

 
 

رود : از به هم پیوستن جویبارها ، رود تشکیل می شود .

 

 

سورنا : سردار شجاع ایرانی بود که کراسوس را شکست داد .

 
 

   شبه جزیره : بخشی از خشکی که در آب پیش رفته و سه طرف آن را آب فرا گرفته باشد .

مانند : جزیره ی عربستان .

 

شهرستان : قسمتی از تقسیمات کشوری ، که معمولا"از چند بخش تشکیل یافته وخود

قسمتی از استان یا فرمانداری کل است . حاکم شهرستان را فرمانداری می گویند .

 

 

صادرات : به کالاهایی که در داخل یک ناحیه یا کشور تو لید شده وسپس به جاهای

دیگر فرستا ده می شوند ، صادرات می گویند .

 

 

        عشایر : به جمعی از افراد کوچ نشین که معمو لا"با هم رابطه ای خانوادگی دارند ، عشایر

            گفته می شود .شغل بیش تر آن ها دامداری است و بعضی از آن ها در چادر زندگی می کنند .

 

 

       غار : به سوراخی که در دل کوه به طور طبیعی یا مصنوعی به وجود می آید ، غار می گویند .

 
 

   قاره : به خشکی های بزرگ کرهی زمین قاره می گویند . آسیا ، آفریقا ، اروپا ، آمریکا ،

اقیانوسیه و جنوبگان قاره های بزرگ زمین هستند .

 

       قشلاق : به جایی نسبتا" گرم که در زمستان خیلی سرد نیست ومردم برای فرار از سرمای

زمستان به آن جا می روند .

 

 

قطبین : شمالی ترین و جنوبی ترین نقاط زمین که در دو سر محور چرخش زمین قرار

گرفته اندو به آن ها قطب های جغرافیایی نیز می گویند .

 

 

قله : به بالاترین نقطه ی کوه قله گویند .

 
 

         کره ی جغرافیایی : کره ای که نقشه ی زمین ، سیارات،ستارگان ، ویا کره ی عالم ، بر سطح آن

نمایش داده شود . کره را بسته به موارد استفاده درانواع گوناگون تهیه می کنند .

 
 

کشور : واحدجغرافیایی که از چند استان تشکیل یافته وبزرگ ترین واحد سیاسی را

تشکیل می دهد . به مرکز هر کشور پایتخت آن کشور می گویند .

 
 

کوه : به برآمدگی های بزرگ و بلند زمین که از خاک وسنگ تشکیل شده است .

 

 

کوهستان : به منطقه ای که از کوه های متعدد تشکیل شده است ،کوهستان نام دارد .

 
 

کویر : به زمین های بی آب و کم  گیاه که غیر قابل کشاورزی است کویر گفته می شود

مانند:( بیابان ، صحرا )

 

 

کروی : هر جسمی که مانند توپ باشد کروی نامیده می شود .

 

 

مرز: مرز در چیز هایی است که آن دو چیز از هم جدا می شود . ( سرحد ، حد )

 

        ملّت : به همه ی کسانی دریک کشور با هم زندکی می کنند و یک قانون و پرچم مشترک  دارند .

 

 

      موزه : به جایی که مجسّمه ها،تابلو ها واشیای قدیمی وبا ارزش را برای تماشا وبازدید مردم

به نمایش می گذارند .

 

     مهاجرت : وقتی کسی یا چیزی محل زندگی خود را ترک می کند و به جای دیگری می رود ،

می گوییم او مهاجرت کرده است . ( کوچ کردن )

 

نصف النهار : به هر یک از خط های فرضی روی نقشه یا کره ی جغرافیایی که از قطب شمال

به قطب جنوب کشیده شده است ، نصف النهار گفته می شود .

 
 

نقشه : به شکل یا تصویری که هر چیزی را روی زمین نشان می دهد . 

 

 

واردات : به کالاهایی که در خارج ارز یک ناحیه یا کشور تولید شده و سپس به آن

جا وارد می شوند .

 

وسایل حمل و نقل : به وسایلی که مردم و کالاها را جا به جا می کنند .

 
 

ییلاق : به جای خوش آب و هوا که در تابستان خیلی گرم نیست و مردم برای فرار از گرمای

تابستان به آن جا می روند .